سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود

به گزارش مجله جام جهان، ایسنا/ یکی از بناهای دیدنی ایران کافر قلعه نام دارد که سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود.

سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود

قلعه کافران، شکوهی از دل تاریخ

هانی رستگاران، مسئول ثبت آثار و تعیین حریم میراث ملی اداره کل میراث فرهنگی استان سمنان و پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی قلعه کافر را اینطور معرفی می نماید.

استان سمنان با بیش از 200 قلعه شناسایی شده، به دیار قلاع تاریخی خارق العاده و منحصر بفردی شهره است که در کمتر شهر و منطقه ای از ایران نمونه این آثار وجود دارد. شاید یکی از علل این امر، قرارگیری استان سمنان در میان راه و کریدور مهم شرق به غرب باشد که دیار قومس را همیشه در گزند حملات، غارت و خواستگاه نبردهای ناخواسته قرار داد. همانگونه که بخش اعظمی از این قلاع، قلعه هایی با کاربری نظامی - مسکونی بوده که اهالی مناطق مختلف را از حمله و سرقت محفوظ می داشت. با توصیفی که از ابعاد تاریخی و فرهنگی ارزشمند قومس مطرح شد، حرف زدن از یکی از اعجاب انگیزترین قلعه های شهرستان سرخه بیش از پیش این اثر خاص و پیچیده را معرفی می نماید.

درباره سرخه چهار روایت قوی وجود دارد؛ نخست آنکه بنا به افسانه ای معروف وقتی که سرخه (فرزند افراسیاب و پادشاه توران) راهی سرزمین خود بوده در نزدیکی های سرخه به او اطلاع می دهند که راهزنی به نام زین العرب در این حوالی با قطع طریق و غارت، آسایش را از مردم سلب کرد، پس از وی استمداد می طلبند. سرخه ابتدا عده ای از سپاهیان خود را مأمور دفع زین العرب و سپاهیان او می نماید ولی در دو یا سه بار، لشکریان سرخه از این راهزن شکست خورده، عزیمت می نمایند. پس در همان محل رحل اقامت افکنده، چند بنای خشتی و گلی برپا می نمایند که بعدها به تدریج بر بناهای آن افزوده و به نام سرخه مشهور شد.

بنابر روایتی دیگر، قبل از اسلام وقتی که سرخه قلعه کوچکی بود رئیس آن دختر زیبایی داشت. در شش کیلومتری سرخه غاری وجود دارد که به صورت نقب تا داخل قلعه قدیمی سرخه به درون دژ راه داشت. در این غار که در منطقه نمک دره واقع شده است، دیوی به نام سرخاب دیو زندگی می کرد. سرخاب دیو به وسیله این نقب وارد قلعه شده، دختر را تصاحب و پدرش را به قتل می رساند. بنابراین این محل به نام سرخه یا سرخاب مشهور می گردد.

مستند دیگر می گوید کوه های اطراف سرخه در بعضی قسمت ها سرخ رنگ است، به همین دلیل این شهر سرخه نام گرفت. اما دیگر روایت، سرخه را نام قبیله ای می داند که مردم آن، از منطقه ای دیگر به محل کنونی کوچید نموده اند. با این وجود هر چیزی که نام این شهر کهن را سرخه قرار داده بی شک تکیه ای بر فرهنگ و تاریخ این سرزمین داشته که اهمیت آن را دو چندان نموده است.

اما قلعه گبری ها در روستای جوین که در لغت نامه دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران جلد یک آمده جوین دهی است جز دهستان اختر پشتکوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند، دارای 350 تن سکنه، آثاری از قلعه خرابه کافر و بنای امامزاده معصوم از آثار باستانی آن به شمار می رود.

در سفرنامه سیف الدوله که مربوط به دوره قاجار است درباره آبادی لاسجرد که در جهت ده جوین واقع شده است آمده آبادی لاسگرد در جلگه کوچکی واقع و ده معتبری است. اصل بنای آن قلعه مدور بسیار محکمی از مصالح کبالت بود.

اما چرا قلعه کافر یا قلعه گبری ها؛ ریش سفیدان روستا در خصوص نام جوین داستان جالبی را نقل می نمایند: مردم روستا بر این باورند که قلعه گبری ها یا کافر قلعه قبل از شکل گیری روستا وجود داشت. این قلعه طوری طراحی و ساخته شده که در زمان جنگ همه امکانات در درون آن وجود داشته و دشمن قادر به ورود به آن نبود. به اعتقاد ریش سفیدان نام روستا در ابتدا، کِهین به معنای قدیمی بوده است.

داستان از این قرار است که در زمان قدیم یکی از دختران پادشاه حبشه دزدیده و به این منطقه آورده می گردد. سپاه حبشه نیز در جست وجوی دختر راهی شده و در منطقه جوین فعلی نشانه هایی را پیدا می نمایند. در ضلع شمالی قلعه و روی تپه ای مشرف به آن قلعه ای را بنا می نمایند که اثرات آن نیز مشهود است. دختر نشانه های پدر را در سپاه پیدا نموده و مرقومه ای برای او می نویسد و به پایین قلعه پرتاب می نماید.

محتوای مرقومه از این قرار بود که تمام امکانات در داخل قلعه موجود است و شما نمی توانید کاری انجام دهید و برگردید. سپاه حبشه پی بردند که داخل قلعه آب موجود است. به همین دلیل قاطری را آورده و چند روز آب ندادند و جو زیادی به اون خورانده تا بسیار بسیار تشنه گردد. سپس، قاطر را در قسمت پشت قلعه رها کردند تا محل عبور آب به قلعه را پیدا و آغاز به کندن آن کردند. سپاه حبشه نیز راه ورود آب به قلعه را بسته و مردم مجبور به خروج از قلعه شدند. البته قبل از خروج از قلعه چون متوجه خبر رساندن دختر شده بودند او را کشتند. نام آن دختر مه جبین بود به همین دلیل نام روستا به جوین تغییر نام یافت.

در خصوص سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود، نظریه های مختلفی را بیان کرد: این قلعه در طول دوران پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفت. دلیل این ادعا نامی است که بر آن گذاشته اند. احتمالا این قلعه در دوران اسلامی تکامل بیشتری یافته و عناصر دفاعی دیگری به آن افزوده شده و حتی با توجه به منبر چوبی در دوران ایلخانیان نیز مورد استفاده نهاده شد. احتمال می رود این قلعه در دوران اسلامی به عنوان دژی از دژهای دفاعی دوره اسماعیلیه، مانند دیگر دژهای موجود در منطقه ای دور از دسترس، کوهستانی دارای برج دیدبانی و بارو بنا شده است.

قلعه گبری ها بر فراز کوهی بلند در روبروی روستای جوین واقع شده است که دارای قدمتی بیش از 1400 سال است و همانطور که از نامش می توان فهمید محل زندگی مردم غیرمسلمان یا زرتشتی بود. قلعه در دل کوه کنده شده و درجایی بنا شده که قابل دفاع بوده است. صعب العبور بودن جهت رسیدن به قلعه باعث شده تا کمتر توسط انسان ها تخریب گردد.

این قلعه دارای چهار طبقه و دو نیم طبقه بوده و زمانیکه انسان از درون قلعه به بیرون نگاه کند تا کیلومترها را می تواند مشاهده کند. موقعیت قلعه به گونه ای است که بر روستا مسلط است و از این نقطه می توان همه فعالیت های جاری در روستا را تحت نظر داشت. به نظر می رسد وظیفه این قلعه دفاع از آبادی و پناه دادن ساکنان بوده است. اهالی روستای جوین در مواقع بحرانی به این محل پناه برده و پس از برطرف خطر به محل زندگی خود برمی گشته اند. فضاهای اصلی این مجموعه در ترازهای بالایی آن ایجاد شده و به گونه ای در هم تنیده اند که شناخت فرم و شکل معماری آن احتیاج به دقت بسیار دارد.

وجود نیم طبقه ها در بخش هایی از فضاهای داخلی و دسترسی های سخت در ترازهای ارتفاعی از ویژگی های شاخص این دستکند است. در دامنه های جنوبی و شمالی رشته کوه های البرز از گذشته دژهای بیشماری بنا شده اند که تاریخ بنای پاره ای از آنها به قبل از اسلام نیز می رسد.

حاکمان محلی می کوشیدند که دژهای محکم و قلاعی که دسترسی به آن ها مشکل باشد برای زندگی یا پنهان داشتن گنجینه های گرانبهای خود بسازند. گاهی نیز شورشیان سعی می کردند از قلعه های آماده موجود استفاده نمایند یا دژهایی در محل های مناسب بسازند، که اسماعیلیان از این دسته اند.

بنابراین می توان قلعه گبری های روستای جَوین را از این نظر آنالیز کرد. در اصطلاح محلی روستاییان به این دژ دفاعی، قلعه گبری یا قلعه کافر می گویند. این قلعه دستکند از یک طبقه تحتان بدون ارتباط با دیگر طبقات و چهار طبقه فوقانی اصلی و دو نیم طبقه فرعی تشکیل شده است که به شکل پیچیده ای با هم ارتباط دارند.

همچنین این قلعه دارای برج دیدبانی است که حدود 100 متر با قلعه فاصله دارد. به گفته اهالی در گذشته این برج به وسیله جهتی زیرزمینی به قلعه راه داشت. نشانه ای شبیه به باروی دفاعی در کوه مجاور شرقی نیز قابل مشاهده است.

در واقع دژها نه تنها مکانی نظامی نبودند بلکه با ایجاد فضاهای مختلف، مکان های مناسبی را برای زندگی جمعی فراهم می کردند و معمولا در درون آن آذوقه لازم برای چندین ماه انبار می شد. همچنین برای محافظت از قسمت های مختلف قلعه، بارو می ساختند. دژهای مادی عمارت های مستحکمی بودند که بر فراز ارتفاعات و صخره های طبیعی یا بر خاکریزها و تپه های مصنوعی بنا می شدند. در دوره ساسانی نیز معماری دفاعی شامل بناها و تأسیسات تدافعی از جمله حصارهای پیرامون شهرها و محوطه های مسکونی، انواع قلعه ها و دیوارهای بزرگ دفاعی با برج و باروهای بسیار بود.

درمورد این قلعه یا دژ دفاعی دستکند و فضاهای مسکونی می توان این نظریه را بیان کرد این قلعه در طول دوران پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفت. دلیل این مدعا، نامی است که بر آن گذاشته اند. این قلعه در دوران اسلامی تکامل بیشتری یافته و عناصر دفاعی دیگری به آن افزوده شده و حتی با توجه به منبر چوبی، در دوران ایلخانیان نیز مورد استفاده نهاده شده است.

همچنین در دوران اسلامی به عنوان دژی از دژهای دفاعی دوره اسماعیلیه، مانند دیگر دژهای دیگر اسماعیلیه در منطقه ای دور از دسترس، کوهستانی دارای برج دیدبانی و بارو بنا شده و دارای معماری ویژه ای است.

به احتمال قوی مهم ترین عنصر پشتیبانی قلعه حفره های آذوقه است که می تواند در مواقع خطر، مقدار زیادی از غلات را در خود ذخیره نماید. این مخازن برخلاف مخزن آذوقه خانه های روستای جوین که در جداره در نظر گرفته شده، در کف فضاهای قلعه کنده شد. با آنالیز پلان قلعه می توان تعیین کرد که فضایی به عنوان دهلیز ورودی در ابتدا ایجاد شده و پس از آن سرسرای مرکزی ایجاد شده است.

این سرسرا فضای عمومی محسوب می گردد و در سرانجام اتاق های متعدد و پستوها نهاده شده اند که سلسله مراتب معماری بومی موجود در مناطق کویری را تداعی می نماید. با توجه به اندود نشدن کف و بدنه های قلعه می توان به موقتی بودن سکونت در آن پی برد. کف خشن، نداشتن ورودی های تعریف شده، تزیینات معماری و همچنین بخاری دیواری و طاقچه های متعدد، دلایل این نظر است.

ارتباط طبقات قلعه با برج و باروی بالای آن و استفاده از آب چشمه در داخل قلعه یکی دیگر از حالات دفاعی بودن عملکرد قلعه را نشان می دهد. در این روستا آثار دو قلعه وجود دارد یکی در کوه جنوب غربی مشرف به روستا که به صورت دستکند به وجود آمده و دارای برج دیدبانی است و قلعه دیگر در زمین های بالادست روستا واقع شده است که دارای طرحی دایره ای است.

با توجه به ابعاد و حساسیت های فنی و تاریخی که در ارتباط با اثر وجود داشت، پرونده پیشنهادی قلعه تاریخی روستای جوین در جلسه شورای ثبت میراث غیرمنقول کشور در وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطرح شد و ضمن تأکید بر ارزش های بی بدیل اثر در سطح منطقه ای و ملی، تحت عنوان قلعه دست کند جوین در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید. همچنین پرونده بافت تاریخی روستای جوین که دارای دانه بندی پلکانی و خاص کوهستانی است، گردآوری شده که بزودی در جلسه شورای ثبت میراث غیرمنقول کشور مورد آنالیز و اظهار نظر قرار خواهد گرفت.

منبع: همگردی
انتشار: 11 مرداد 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: shahjahanfaroj.ir شناسه مطلب: 578

به "سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سپاه حبشه هم این بنای تاریخی را به چشم خود دیده بود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید